بازی با فرش
پسرهای نازنینم،امیدوارم از دست من ناراحت نشید که اینقدر به جونتون غر میزنم ،آخه فقط خودم وخودم میدونیم که من از دست شیطنتهاتون چی میکشم.میدونید خیلی وقتها دلم براتون میسوزه،میگم آخه طفلیها از صبح تا شب خونند.اونم زندگی آپارتمان نشینی،این همه هیجان تو وجودتون باید تخلیه بشه دیگه!!!!ولی منم گه گاهی یه زندگی آروم با بچه های حرف گوش کن میخوام.حدود6ماهه که به این نتیجه رسیدم که شما باید برید مهد.یکی دوتا مهد هم دیدم،ولی همش دلم میسوزه و میگم زوده .تمام وسایل خونه براتون کم اومده حالا جدیدترین اسباب بازیتون شده فرش خونه.لولش میکنید،مچالش میکنید،واسه خودتون خونه میسازید.البته شما یه خونه چادری عروسکی خوشگل دارید که از بس کشیدیدش و سر و ته کردینش من ترجیح دادم فعلا جمعش کنم.با خودم میگم آخه چادر به اون قشنگیرو ول کردند چسبیدن به فرش.خلاصه یه چندتا عکس گرفتم که تو ادامه مطلب میذارم.البته لطفا کسی فکر نکنه من با خوشحالی این عکسهارو گرفتما !!نه بابا اتفاقا در اوج عصبانیت بودم.
شاید کسی باورش نشه،ولی این جسم مچاله شده فرش خونست که این دوتا تنهایی به این
روز درش آوردن
وقتی هورمزد رو دعوا میکنم که فرشهارو دست نزن تندی میره زیر فرش و خودشو لای فرش قایم میکنه که من بازیشونو بهم نزنم
به هر حال عاااااشقتونم.