دوقلوهاهومان وهورمزددوقلوهاهومان وهورمزد، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 19 روز سن داره

هومان و هورمزد فرشته های آسمانی

پسریها در آرامش و صلح

1393/3/9 1:36
نویسنده : مادر فرشته ها
629 بازدید
اشتراک گذاری

دیروز پسریها خیلی کلافم کردند.همش بهونه میگرفتند.هر بازی که بلد بودم از اتل متل توتوله گرفته تا لیلی لیلی حوضک و تمام بازیهای من درآوردی خودمون سه تایی که دیگران ازش سر در نمیارن خندهواسه آروم کردنشون جواب نداد منم که خیلی سعی میکردم خونسرد باشم عصبانیتا با اوغات تلخی من پسرا لجوجتر نشندگریهبه یکباره یاد لگوهاشون افتادم،که چند هفته ای میشد جمعشون کرده بودم آخه مرتب مثل بمب خوشه ای ترکیده باید همه جا پیداشون میکردمکچلخلااااااصه....آروم لگوهارو آوردم و یه قلعه کوچیک واسشون ساختم.پسریها هم که انگار به عمرشون لگو ندیدن با حیرت به من نگاه میکردن و بعد از پایان کار من شروع کردند به بازی با  قلعه.باورم نمیشد یک ساعت تمام در سکوت و آرامش و صلح و صفا با قلعشون بازی کردند خستهتا حدی آروم که من راحت چندبرش هندونه بی دغدغه و داد وفریاد فندقها، نشسته، جلو تلوزیون خوردم.باورم نمیشد که نشسته ام و دارم در  آرامش میوه تناول میفرمایمخندهخنده

 

 

 

 

 

چند روز پیش با سه تا از دوستام و بچه هاشون رفتیم به ساحل کاسپین. خیلی خوش گذشت،

ولی  متاسفانه من فقط هومانو با خودم بردم .آخه بدون باباشون نمیشه دوتارو کنترل کرد .

 

 

نمیدونم پسرم تو دل غروب دنبال کدوم فرشته میگرده

 

هومان و صفوراجونم

 

اینم یه عکس از رها جون قشنگم

پسندها (4)

نظرات (4)

فاطمه مامان باران
9 خرداد 93 23:26
خدای من ببین این پسرای ناز و شیطون چه جوری بازی میکنن فداتون بشم غرق بازی شدن میبوسمتون هزار تا سلام مامان جون پسملای ناز بابت سوالی که پرسیده بودین باید بگم جابجایی نه تنها تاثیر بدی رو باران نذاشت براش تازگی هم داشت فقط کاری که من کردم از خوبی های خونه جدید واسش خیلی حرف زدم طوری که به خونه قبلیمون میگفت خونه زشتمون نگران نباش عزیزم بچه ها زودتر از ما بزرگترا خودشونو با شرایط وفق میدن براتون ارزوی موفقیت میکنم گلم
مادر فرشته ها
پاسخ
خیییییلی خییییلی از راهنماییت ممنون عززیییزم
گل آرا مامان طاها & تارا
11 خرداد 93 0:50
پس این آجر بازی و ساختن قلعه معجزه کرده...قربونشون که اینقدر ماهن...آره گردش رفتن با دوتا بچه سخته.اونم بدون حضور همسر...
مامان دوقلوها
12 خرداد 93 14:49
همیشه به گردش ولی مامان جون چرا هورمزد رو نبردی داداشی ناراحت نشد...
مادر فرشته ها
پاسخ
وقتی هورمزدی خواب بود رفتیم.ولی مامانی بجز اینکه اگه هردوتارو بدون باباشون جایی ببرم دیگه هیچی حالیم نمیشه،هورمزد خیلی خطرناکه ومن واقعا تنهایی از پسش بر نمییام و خدای نکرده ممکنه اتفاق بدی بیفته
مامان زهره
12 خرداد 93 15:59
سلام چه خبر پسرها خوبند خیلی دوست داشتنی هستند فقط باید خیلی مواظب باشید پسر ها هر کجا هستند شر به پا میکنند ببوسیدشون
مادر فرشته ها
پاسخ
مرسی عزیزم،خوبند.اوفففففف از شیطونیه پسرها آریای نازمو ببوس