شیطونکها با هم دوست میشوند
خوووووب خدارو شکر پسری هورمزد حالش بهتره،باید تا 10روز آنتی بیوتیکشو بخوره
ولی کلا بهتره.هومان جانمم به امید خدا دیگه مبتلا نمیشه.
هومان از ترس مریضه به ارتفاع پناه برده
پسریها من نمیدونم شما با اینکه دوقلو هستید ولی چرا اینقدر همیشه بینتون جنگ
ودعواست وچرا سر هیچی باهم کنار نمییاید.این حسرت به دل من موند که شما بی
نهاییت باهم مهربون باشیید.این میان جگری بینتون منو کلافه میکنهفقط
صبح ها که یکیتون خوابه اونیکی دست از سرش بر نمیداره تابیدارشه.یاگاهی با محبت
همدیگرو نگاه میکنید وبه هم میخندید که من به بابایی میگم دلم نمیخواد این لحظه
هیچ وقت تموم بشه یا حساسیت دارید که مبادا کسی داداشیرو دعواکنه،اون
وقت میریدبه جنگ دشمن داداش.حالادشمن میخواد مادر باشه یاهرکس دیگه ،ولی
خواب مطمئنا این لحظه ها کمند.حالافکرشو بکنید بابایی باچه مهارتی شکار لحظه ها
میکنه وازاین لحظات نادر شما عکس میگیره.این عکسها برای من که مادرتونم واقعا
دییییدنییه
پایان هرموضوعی مادر یادتون میاره که هرضربان قلبم به کمک عشق
شماست عزیزانم