کارهای خطرناک
فکرکنم تمام مامانا با من موافق باشند که وقتی بچه ها در سکوت مطلق هستند یازمانی که بیش از حدسر وصدا میکنند ،حتما یه جای کار میلنگه وپای یه خراب کاری در میونه....
این از حکایت فندق های من
دیشب من وبابایی پشت کامپیوتر نشسته بودیم وبابایی داشت جزوه آماده میکرد
تاشاگرداش تو تعطیلات عید از مطالب درسی عقب نمونند(نمیدونم آخه این چه کاریه
که دبیرها به زور میخوان عید بچه هارو خراب کنند)خلاصه منم نشسته
بودمو داشتم از سیر تا پیاز اتفاق های روزانرو با هیجان واسه بابایی تعریف میکردم که
به یک باره صدای جیغ وخنده شما در حده تیم ملی بلند شد،ماهم که فهمیده بودیم
شما در حال شیطنت هستید سراسیمه خودمونو رسوندیم ودیدیم بلله با کمک همدیگه مبل توپیتونو کشوندید بالای میز و در تلاشید که نوبتی،یا باهم،یابه هر طریق روش
بشینید.اصلاّ نمیخوام فکر کنم اگه خدای نکرده یکیتون از اون بالا می................
بالاخره وقتی همه چیز تحت کنترلم شد یه چند تا عکس ازتون گرفتم.
خدایا همیشه محافظ پسرهای نازم باش